قطر؛ شریک رژیم صهیونیستی، رفیق فلسطین-راهبرد معاصر
نیویورک تایمز جزئیاتی از توافق احتمالی لبنان و اسرائیل منتشر کرد اطلاعیه سرکنسولگری ایران درباره حادثه دانشگاه فدرال کازان پوتین: درحال تولید انبوه سامانه موشکی اورشنیک هستیم فواد حسین: تهدید‌های آشکاری از سوی رژیم اسرائیل علیه عراق وجود دارد نماینده ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی: قطعنامه شورای حکام تعاملات میان ایران و آژانس را نادیده گرفته است قطعنامه شورای حکام علیه ایران تصویب شد پاسخ ایران به قطعنامه آژانس؛ راه‌اندازی مجموعه قابل‌توجهی از سانتریفیوژ‌های جدید و پیشرفته والری زالوژنی: جنگ جهانی سوم رسماً آغاز شده است وزیر خارجه ایران: عملیات وعده صادق ۳ علیه اسرائیل حتما انجام خواهد شد بیانیه مشترک ۷+۱ کشور در حمایت از ایران در نشست شورای حکام کمال خرازی: رای دیوان بین‌المللی کیفری در صدور حکم بازداشت نتانیاهو رسواکننده غربی‌هاست نماینده ایران در سازمان ملل: شورای امنیت به مصونیت اسرائیل پایان دهد شهردار یک شهر در ایالت میشیگان: برای دستگیری «نتانیاهو» و «گالانت» آماده‌ایم قطعنامه ضدایرانی امشب به رأی گذاشته می‌شود؛ ۶درخواست ۳کشور اروپایی از ایران آغاز فعالیت عراقچی در شبکه اجتماعی بلواسکای
پرونده معامله قرن/5

قطر؛ شریک رژیم صهیونیستی، رفیق فلسطین

دوحه، با وجود ارائه وجهه یک مدافع از فلسطینی ها، در عمل، همواره روابط خود با رژیم صهیونیستی را حفظ کرده و حاضر نشده در مقابله با توسعه طلبی های تل آویو، جدی عمل کند.
محمد اولیایی؛ کارشناس کشورهای حوزه خلیج فارس
تاریخ انتشار: ۱۰:۳۲ - ۳۰ تير ۱۳۹۷ - 2018 July 21
کد خبر: ۴۵۵

به گزارش راهبرد معاصر؛ قطر کشور ذره‌ای در کرانه جنوبی خلیج فارس دارای منابع سرشار نفت و گاز و سطح بالای رفاه در داخل است. دلارهای نفتی و گازی این امکان را به دولتمردان قطری داده است که برخلاف محظورات ژئوپلتیک، تعریف موسعی از نقش خود در منطقه ارائه نمایند و تلاش کنند تا از طریق ایفای نقش میانجی میان طرف‌های درگیر در منازعات منطقه ای و همچنین با ایجاد غول رسانه‌ای الجزیره تاثیرگذاری و وزن خود را در معادلات منطقه افزایش دهد. تلاش برای ایفای نقش میانجی سبب شده که این کشور محدودیتی برای برقراری ارتباط با طرفهای مختلف احساس ننماید. در این کشور کوچک از یک سو هم گروه های تدرویی مانند مانند طالبان دفتر نمایندگی دارند و از سوی دیگر حتی رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۹۵ اقدام به گشایش دفتر تجاری در دوحه نموده است. شکل گیری روابط دوحه- تل آویو از این زمان آغاز شده است.

 

 

دوگانگی سیاست خارجی

یکی از اصول کشورهای ذره ای در سیاست خارجی، تکیه به یک قدرت بزرگ بین المللی است که این مهم برای قطر از طریق حضور نظامیان آمریکایی در بندر العدید تحقق یافته اما علیرغم این حضور، قطر کوشیده با روسیه نیز روابط نزدیک خود را حفظ نماید که این امر با خرید سامانه S-400 محرز شد. امثال چنین دوگانگی هایی در سیاست خارجی زیاد به چشم می خورد که این تناقضات به طور خاص در مسائل منطقه ای نمود بیشتری دارد. ممکن است برخی این تناقضات را با واقع گرایی مترادف بدانند اما تعدد آنها در سیاست خارجی در دراز مدت می تواند مشکل ساز باشد. برای نمونه می توان به تعدادی از این تناقضات اشاره نمود؛ قطر از یک سو ادعای مبارزه با تروریسم دارد اما از گروه هایی که به عنوان گروه هایی تروریستی شناخته شده اند، به صورت پیدا و پنهان حمایت می کند. مثلا به طالبان دفتر نمایندگی در قطر می دهد و از طرف دیگر با دولت مرکزی افغانستان نیز در ارتباط است. دوحه از یک طرف گروههای مسلح در سوریه، به طور خاص از جبهه النصره، را زیر چتر حمایتی خود گرفته و از طرفی با ایران و حزب الله، روابطی در سطح بالا داشته است. روابط دوحه با فلسطین و رژیم صهیونیستی هم از همین دست است. در حالی که قطری ها داعیه پیروی از ایدئولوژی اخوانی و کمک های مستمر به گروه های فلسطینی را دارند اما از سال 1991 تا به امروز به طور مستمر و در پیدا و پنهان روابط خود را با رژیم صهیونیستی ادامه داده اند.

 

 

تاریخچه روابط با رژیم صهیونیستی

خاندان ثانی را می توان جز اولین خاندان های عربی دانست که از طرح سازش اعراب و رژیم صهیونیستی در کنفرانس مادرید حمایت نمود. این امر سرآغازی در روابط میان دوحه و تل آویو محسوب می شود. حمد بن خلیفه امیر سابق قطر در سال ۱۹۹۵ در مراسم امضای توافقنامه صلح میان فلسطین و رژیم صهیونیستی موسوم به اسلو ۲ حضور داشت و حمایت خود را از این توافقنامه اعلام کرد. اقدام این امیر نشین در حمایت از روند سازش اعراب و رژیم صهیونیستی سبب فراهم آمدن مقدمات امضای قراردادهای تجاری میان دو طرف و در پی آن نزدیک تر شدن و در عین حال آشکار شدن روابط آنها شد؛ در واقع قطر اولین عضو شورای همکاری خلیج فارس بود که روابط خود را با رژیم صهیونیستی علنی کرد و به صورت دو فاکتو این رژیم را به رسمیت شناخت. در سال ۱۹۹۶ دفتر تجاری رژیم صهیونیستی در دوحه با حضور شیمون پرز نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی افتتاح شد.

 

هرچند که انتخاب نتانیاهو و در پی آن گشوده شدن حفاری ها در مسجد الاقصی در سال ۱۹۹۶ سبب تیرگی جزئی در روابط طرفین را فراهم آورد اما در سال ۱۹۹۷ قطر از وزیر تجارت رژیم صهیونیستی در چهارمین نشست اقتصادی غرب آسیا و شمال آفریقا میزبانی کرد و این امر با واکنش عربستان و کشورهای اسلامی روبرو شد. سعودی ها این اقدام آل ثانی را تهدیدی برای منافع جهان عرب تلقی کردند و از دوحه خواستند تا در روابط خود با اسرائیل تجدید نظر کند. با وجود مخالفت ها و فشارهایی این چنینی، روابط میان دوحه و تل آویو باز هم ادامه یافت و این نشانی از اولویت رابطه با اسرائیل در دستگاه سیاست خارجی قطری بوده است.

 

 

روابط در هزاره سوم

با شروع انتفاضه فلسطینی ها در سال ۲۰۰۰ و فشار افکار عمومی جهان عرب در قطر برای قطع روابط خود با رژیم صهیونیستی، دولتمردان قطر در ظاهر از اسرائیل فاصله گرفتند، لب به انتقاد از صهیونیست ها گشودند و درخواست مقامات تل آویو برای سفر به دوحه را رد کردند؛ اما در واقع این حرکت در راستای اقناع افکار عمومی صورت پذیرفت ولی تغییرات ماهوی در روابط طرفین به وجود نیامد. در سپتامبر همان سال، یعنی سال ۲۰۰۰ و در حاشیه نشست سازمان ملل، نخست وزیر سابق قطر با ایهود باراک دیدار کرد. این ملاقات واکنش های تند و گسترده کشورهای اسلامی و اتحادیه عرب را برانگیخت تا جایی که در نوامبر ۲۰۰۰ دفتر تجاری رژیم صهیونیستی تعطیل شد. هر چند دیدارهای پنهانی طرفین با وجود بسته شدن دفاتر تجاری ادامه یافت.

 

در جریان جنگ حزب الله و رژیم صهیونیستی در سال ۲۰۰۶ قطر ضمن اعلام حمایت از حزب الله سعی کرد به عنوان میانجی میان این گروه و رژیم صهیونیستی برای پایان دادن به جنگ وارد عمل شود، در واقع نبرد 33 روزه بار دیگر نشان داد که کانال های ارتباطی قطر و صهیونیست ها همچنان باز است و همزمان در تناقضی آشکار، به حزب الله و حماس هم راه دارد. متاثر از حفظ همین کانال های ارتباطی با تل آویو، در سال ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷ صهیونیست ها از عضویت غیردائم قطر در شورای امنیت حمایت کردند که حکایتگر سیاست های نزدیک امیر نشین قطر به رژیم صهیونیستی است.

 

اما قطری ها در قبال حمله رژیم صهیونیستی در سال ۲۰۰۸ به نوار غزه موضع سخت تری از خود نشان دادند و برخلاف گذشته این بار مقامات صریحا به محکوم نمودن اقدامات رژیم صهیونیستی پرداختند. در همین راستا نخست وزیر وقت قطر حمد بن جاسم آل ثانی حمله رژیم صهیونیستی را "وحشی گری آشکار علیه مردم فلسطین" نامید و در پی آن تمام افرادی که با تابعیت اسرائیل در قطر حضور داشتند را از این کشور اخراج کرد اما این سیاست نیز مانند گذشته جنبه صوری داشته و در مدت زمان کوتاهی روابط طرفین به شکل سابق خود بازگشت و دو طرف به صورت پیدا و پنهان ملاقات هایی با یکدیگر داشتند.

 

در سال ۲۰۱۱ خبری مبنی بر دیدار پنهانی نخست وزیر قطر و بنیامین نتانیاهو در لندن منتشر شد که بر اساس گمانه زنی های رسانه ای، در این دیدار قطر در پی فروش ال ان جی به رژیم صهیونیستی بوده است. حجم مبادلات تجاری طرفین سال‌های آغازین هزاره سوم هم نشان می‌دهد که علی رغم لفاظی ها، روابط تجاری طرفین در جریان بوده است؛ برای نمونه در در سال‌های ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۲ قطر بیش از ۵۰۰ هزار دلار واردات از رژیم صهیونیستی داشته و در مقابل در سال ۲۰۰۸ بیش از 2 میلیون و 141 هزار دلار و در سال ۲۰۱۲، ۳۵۴ هزار دلار به این این رژیم صادر کرده است. به گزارش دفتر مرکزی آمار اسرائیل، اقلام صادر شده به قطر شامل ماشین آلات تجهیزات کامپیوتری و دارو و اقلام وارداتی عمدتاً محصولات پتروشیمی بوده است.

 

 

 

 

قطر و معامله قرن

پس از اعلام ترامپ برای انتقال پایتخت خود از تل آویو به قدس، موجی از اعتراضات جهان عرب و اسلام را فراگرفت، قطر نیز همانند قاطبه کشورهای اسلامی این اقدام ایالات متحده را محکوم نمود، در همین رابطه وزیر خارجه آنها این اقدام ترامپ را به مثابه "محکومیت به مرگ" برای فرایند صلح فلسطین و رژیم صهیونیستی دانست. اما سیاست های اعمالی قطر در مسئله فلسطین و معامله قرن با موضع اعلامی آنها تفاوت هایی دارد. دوحه با نفس راهبرد دو دولتی، هیچگونه مشکلی ندارد و از آن حمایت می کند اما معتقد است که برای حل مسئله می بایست خواسته های حداقلی فلسطینی ها مدنظر قرار گیرد چراکه آنها تمایل دارند بدون اینکه مورد سرزنش اعراب و کشورهای اسلامی قرار گیرند، روابط خود را با رژیم صهیونیستی ادامه دهند.

 

در مجموع دوحه با بهره گیری از دلارهای نفتی و ظرفیت رسانه‌ای که در جهان عرب برای خود ایجاد کرده، درصدد ایفای نقشی فراتر از مقدورات ژئوپلتیک خود است تا بتواند تأثیرگذاری خود بر معادلات منطقه‌ای را به حداکثر برساند و در این راستا هیچ محدودیتی برای ارتباط با هیچ طرفی قائل نیست و همین امر موجب ارتباط تناقض آمیز همزمان آنها با فلسطینی ها و رژیم صهیونیستی شده است. مسلما آل ثانی، پس از اعلام معامله قرن هم سیاستی مشابه را پیگیری خواهد کرد. بر این مبنا، به احتمال زیاد، پس از اعلام معامله قرن، دوحه در مقاطع اولیه شاید به محکومیت سیاسی بپردازد ولی در عمل و همچنین در مقاطع بعدی، بی تفاوت نسبت به سرنوشت میلیون ها فلسطینی وجهه اصلی سیاست خارجی قطری ها خواهد بود.

 

رابطه میان قطر و رژیم صهیونیستی را می توان با دلایل ذیل توجیه نمود؛ اول اینکه قطر می کوشد با ایفا نمودن نقش میانجی در مسائل منطقه‌ای و به طور خاص در رابطه با رژیم صهیونیستی و گروههای فلسطینی تاثیرگذاری خود را در پویش های منطقه‌ای افزایش دهد دوم اینکه قطر نمی‌خواهد در سیاست خارجی تابعی از سیاست های عربستان، که خود را برادر بزرگتر کشورهای حاشیه خلیج فارس می داند، باشد لذا همواره می کوشد تا حدی از استقلال را در مقابل سعودی ها داشته باشد. سوم اینکه قطری ها بر این باورند روابط مستحکم و با رژیم صهیونیستی سبب تقویت روابط آنها با ایالات متحده به عنوان قدرت محافظ آنها در خلیج فارس خواهد بود.

 
ارسال نظر
آخرین اخبار